روزی بسیار عالی
اتفاق بسیار بسیار بسیار هیجان انگیزی امروز افتاده که باعث شده من دوباره بیام بنویسم. البته تمام روزها بلکه تمام ساعت های زندگی با دختر عزیزم هیجان انگیزه ولی امروز یک اتفاق جدید در زندگی دخملیه روز اولی که ترانه به مهد میره........ دخترم از حدود یازده ماهگی موقعی که من میرفتم سرکار پیش پرستار مهربون و دلسوزش طاهره خانم میموند.و امروز که دقیقا سه سال و دوازده روزشه اصلا فکر نمیکردم به این راحتی بره مهد. البته مهد که نه موسسه فرهنگی آموزشیه که خیلی نزدیک خونمونه. برای تابستون برنامش برای بچه های بالای سه سال ، سه روز درهفته از ساعت نه تا دوازده هست. ساعت 9:15 تا 10 میرن توی کلاسی که یک مربی هست و حدود هشت تا کوچولوی سه و...