ترانهترانه، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

روياي زندگي مامان و بابا

یک شب دونفره با حال

1394/5/19 13:00
نویسنده : نرگس
689 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

دیروز همسرم مهدی رفته بود ماموریت و قرار بود ساعت یک شب برسه. بخاطر همین منم برنامه ریزی کردم که با ترانه بریم بگردیم. بعد از ظهر از سرکار که برگشتم بردمش حمام و لباساشو پوشوندم و آماده شدیم که دو تایی بریم تفریح ولی از اونجایی که دختر گلم جدیدا میخواد ادای منو در بیاره ، خودشو میزاره جای من و به من میگه دخترم  کلی طول کشید تا حاضر شیم.

منم باهاش همکاری میکنم . خلاصه مامان ترانه دیشب منو که دخترش بودم آماده کرد و تا بخوایم از خونه در بیایم شد ساعت8 . کلی هم توی ترافیک موندیم تا رسیدیم کوروش. ما که چند وقتیه مشتری پرو پا قرص اونجا شدیم. چون یک اتاق بازی داره که هم ترانه دوستش داره هم جای خوب و مناسبیه.

خلاصه رسیدیم کوروش و رفتیم ماشینو پارک کردیم و رفتیم مستقیم طبقه سه که خانه بازی داره. کلی ترانه خانم بازی کرد و رفت شن بازی هم کرد تا شد ساعت 10 بعدشم با هم رفتیم شام خوردیم . ترانه کباب کوبیده دوست داره خلاصه جاتون خالی رفتیم رستوران نایب خود کوروش و چلو کباب کوبیده خوردیم . بعدشم برگشتیم . حدود یازده و نیم هم رسیدیم خونه. خلاصه که خیلییییییییییییییییییی خوش گذشت. جای همسرم هم البته خیلی خالی بود ولی در عین حال تجربه جالبی بود که واقعا بعنوان خاطره خوبی توی ذهنم خواهد بود.

پسندها (1)

نظرات (0)