سلام ترانه جونم دلم برات تنگ شده

سلام دختر قشنگم. ميدوني كه خيلي دوستت دارم. عزيز دلم چند روزه كه خيلي سرم شلوغه. از سر كار كه ميرسم خونه فرصت استراحت هم ندارم و فوري ميرم سراغ پروژه اي ك گرفتم. خيلي خسته هستم. منو ببخش . يكمش بخاطر خودخواهي خودم هست و يكمش بخاطر راحتي و آسودگي بيشتر سه تاييمون.

الان سركار هستم و بقدري خوابم مياد كه چشمام ميره. دو سه روزه باهات حرف نزدم و قربون صدقت نرفتم. دو سه روزه كه با تكون خوردنات احساس شعف مثل قبل بهم دست نميده. خيلي دلم برات تنگ شده. شب ها اونقدر خسته ميخوابم كه تا صبح تقريبا يكي دوبار بيشتر بيدار نميشم.

عزيز دلم اگر تاريخ 18 مرداد براي ورود تو به دنيا درست باشه حدود 2 ماه و نيم بيشتر نمونده. ولي من كارام خيلي مونده. خريدام سفارش تخت و كمد چيدن اتاقمون آماده كردن وسائل بيمارستان و خيلي چيزاي ديگه. دوست دارم سركار نرم . دوست دارم به خونه زندگيم برسم. نميدونم شايد من سخت ميگيرم ولي دخترم خيلي خرج ها نسبت به درآمدها بالا رفته. اگر بخوام با خيال راحت و بدون استرس خرج كنيم مجبوريم زحمت سخت كار كردنو به خودمون بديم.

بگذريم دخترم.......راستي دو تا خبر!!!!!!!!!!!!!!!!

يكي اينكه مامان جونت ديشب بهم زنگ زده و گفته دوسه تا تيكه از وسايلتو خريده.

يكي ديگه هم اينكه بالاخره مدرك فوق ليسانسم رو گرفتم. آخه من 25 بهمن 89 دفاع كرده بودم ولي بخاطر تنبلي و كمبود وقت نرفته بودم سراغ كاراي فارغالتحصيليم.

چهارشنبه پيش از آموزش بهم زنگ زدن كه بيا مدركت آماده هست. منم ديروز ساعت 8 صبح مدركمو گرفتم و اومدم شركت و اسكن كردم فرستادم براي اداري كه ارتقا گروه بدن منو.......البته فكر ميكنم توي اين يكسال و چهار ماه كه مدركم دستم نبوده و با مدرك ليسانس بهم حقوق دادن ديگه مابه التفاوتشو بهم نميدن. ولي اشكال نداره توكل به خدا.......خدا خيلي بزرگتر از اوني هست كه كسي بخواد تصورش كنه.

راستي من و بابايي شنبه رفته بوديم شهروند و يكسري لوازم و مواد غذايي و بهداشتي خريديم براي اينكه وقتي من مرخصيم شروع ميشه و تو بدنيا مياي  كه خونه خالي نباشه. يكدونه ظرف غذا و يك بسته گوش پاك كن مخصوص نوزاد هم براي تو خريدم. طبق معمول عكس ميگيرم برات ميذارم.

خيلي دوستت دارم. با اجازه برم به كارام برسم.

بووووووووووووووس       بااااااااااااااااااااااااي