ترانهترانه، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره

روياي زندگي مامان و بابا

ای ماه سر به مهر سر از سجده بر ندار....... تیغی طمع نموده که شق القمر کند

1393/4/26 4:27
نویسنده : نرگس
3,069 بازدید
اشتراک گذاری

 

بابا اتاق پر شده از بوی مادرم

وقتش رسیده پر بکشی سوی مادرم

دیگر خجل نباش تو از روی مادرم

فرقت شده شبیه به پهلوی مادرم

از پشت در دوباره تو را می زند صدا

تا که به دست تو بدهد محسن تو را

سی سال در نبودن مادر شکسته ای

پهلو به پهلویش پس آن در شکسته ای

در کوفه های درد مکرر شکسته ای

از مردم و نبودن باور شکسته ای

گر چه شکسته ای و دلت هم شکسته تر

این دل شکسته را هم از این کوفه ها ببر

یادت که هست مادر ما قد خمیده بود

یادت که هست گیسوی مادر سپیده بود

یادت که هست محسن خود را ندیده بود

یادت که هست غنچه خود را نچیده بود

آنروزها که قد تو آنجا خمیده شد

موی منم شبیه تو بابا سپیده شد

مادر رسیده عطرپیمبر بیاورد

تو تشنه ای برای تو کوثر بیاورد

مرهم برای این دل پرپر بیاورد

تا خار را ز دیده ي تو در بیاورد

حرفی بزن که مونس تو مادر آمده

حالا که استخوان زگلویت در آمده

بابا بگو به مادرم از غصه های من

از کوفه های بعد تو و ماجرای من

از بی حسین گشتن من از عزای من

از کوفه گردی من و از کربلای من

بابا بگو که زینب خود را دعا کند

بعد از حسین زود مرا هم صدا کند

مادر رسید و زخم سرت را نگاه کرد

گریه برای گودی یک قتلگاه کرد

پس رو به روسیاهی خیل سپاه کرد

نفرین به رقص خنجر مردی سیاه کرد

وشمر جالسٌ ... نفس مادرم گرفت

سر که به نیزه رفت دل معجرم گرفت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)