فعلا مرخصی گرفتم
سلام دخمل کوچولوی ناز خودم که الان مثل فرشته های ناز خوابیدی و من وقت پیدا کردم بیام برات بنویسم.
راستشو بخوای خیلی وقته که نتونستم بیام اینجا و همش استرس داشتم که الان هر چی میخوام برات تعریف کنم یادم میره . راستشو بخوای بعد از کلی کلنجار با خودم در تصمیم گیری برای ادامه کار یا رها کردنش به هیچ نتیجه ای نرسیدم و متوسل شدم به استخاره و با توکل به خدا استخاره کردم برای استعفا که خیلی بد اومد ....
بخاطر همین درخواست مرخصی بدون حقوق دادم و با همکاری رئیس خوب و مهربون بخشمون و لطف معاونت طراحی مهندسی و مدیر عامل شرکتمون با مرخصی سه ماهه من موافقت شد و در مقابل من قول بازگشت به کار بعد از سه ماهو بهشون دادم.
یک پرستار خیلی خوب هم پیدا کردم که پرستار گل پسر یکی از همکارای شرکتمون بوده و حسابی از همه نظر تائیدش میکنه و من خودمم دیدمش و توکل به خدا قراره که از دوماهه دیگه توی نازنینو بسپرم دست ایشون. هرچند که هر روز که میگذره و وابستگیتو میبینم دلم نمیاد
خلاصه اینکه از دوشنبه 16 اردیبهشت تا چهارشنبه 16 مرداد بنده در مرخصی از کار و در خدمت شما خانم کوچولو هستم.
دوشنبه 16 اردیبهشت رفتم سرکار که دیگه خداحافظی کنم و کارای آخرمو تحویل بدم بعدش که برگشتم با خاله فائزه رفتیم قم پیش مامان جون و باباجون و دیشب برگشتیم . بخاطر همین توی این مدت نتونستم بیام برات بنویسم. توی پست های بعدی خاطرات مهم و جالب این مدتو میام مینویسم.