ترانهترانه، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

روياي زندگي مامان و بابا

امروز رفتم سر کار

1391/11/7 17:52
نویسنده : نرگس
455 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخمل نازم خوبی مامانی

عزیزکم بالاخره امروز روزی  که ازش وحشت داشتم از راه رسید و رفتم سرکاروقت تمام

دیشب مامان جون فاطمه و عمه نجمه اومدن خونمون برای اینکه این هفته که من میرم سرکار از شما مراقبت کنن.دستشون درد نکنه.

دیشب ساعت 12:30 خوابیدم و امروز صبح هم ساعت 5:15 از خواب بیدار شدم و کارامو کردم و به شما رسیدم و رفتم سرکار.ساعت 7:20 دقیقه کارت زدم.

اونجا خاله های مهربونت اومدن منو دیدن و بهم تبریک گفتن. آخرین روزی که من رفته بودم سرکار تو رو هم باخودم برده بودم. ( آخه توی دلم بودی) ولی بعد از حدود هفت ماه خودم تنهایی برگشتم سرکار. دلم پیشت بود همش ولی عمه جون و مامان جون  به خوبی ازت مراقبت کرده بودن تا اینکه ساعت 12:50 مرخصی گرفتم و برگشتم خونه.

الانم عین یک فرشته کوچولو گرفتی و خوابیدی. الهی فدای قد و بالات برم که خیلی ماههههههههههههههیقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله مزگان(مامان گلبرگ)
8 بهمن 91 0:03
به به .به سلامتی.
خیلی سخت بود نه|؟


آره عزيزم خيليييييييي
سمانه مامان آوا
9 بهمن 91 0:03
چه سخت باید باشه....ایشالا که نه شما نه ترانه جون اذیت نشین....


ممنون عزيزم. آوا جونو ببوس