عکس های دهه آخر دی 91 از ترانه خانم
من عاشق این خنده هاتم. طبق معمول خاله فائزه داشت میخندوندت و من ازت عسک میگرفتم
بقیه عکساتو خاله هات میتونن توی ادامه مطلب ببینن.......
این لباستو خیلی دوست دارم خیلی بهت میاد. حیف که دیگه داره کوچیک میشه
عزیزم خیلی بدت میاد روی شکمت بخوابی.........آخه چرا ؟
اینجا هم بازم طبق معمول با خاله فائزه در حال پرو لباساییت بودیم که احتمال میدادیم اندازت شده باشه..فدای تو با این روند رشدت ماشاالله
خیلی باباییو دوست داری و وقتی باهات بازی میکنه کلی بهش میخندی
از بس که سعی داشتی عروسکتو بخوری و نمیتونستی بابایی کمکت کرد و کلی شروع کردی به ملچ ملوچ ....نوش جونت گلم خوشمزه بود نه؟
یک شب عمه زینب و عمه زکیه اومدن دیدنت . کلی هم موهات چرب شده بود و چسبیده بود به سرت.
این لباست کلا دیگه برات تنگ و کوچیک شده .. این سارافونو خاله فهیمه و عمو محمد ( عروس و پسر خالجان زهرای من) از هلند برات کادو آورده بودن. دستشون درد نکنه.
قربونت برم چند وقتی هست که مثل این عکس پوففف میگی. فکر کنم بخاطر خارش لثه هات باشه