ترانهترانه، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

روياي زندگي مامان و بابا

نگرانی های مادرانه ، نگرانی های پدرانه

1391/5/31 10:50
نویسنده : نرگس
591 بازدید
اشتراک گذاری

خانم خوشگله سلام بابا

چند روز پیش خونه عمو محمد اینا تو خواب مریض شده بودی و هر چی خورده بودی بالا آوردی.

به اندازه تمام عمرم ترسیدم و فکرای بد کردم.

آخه می دونی من یه کم حالتای بدو تصور می کنم ( کار بدیه باید ترکش کنم)

شانس آوردیم که مامان بزرگت هنوز پیش ما بود و با روشهای سنتی تو رو روبراه کرد.

تا صبح نتونستم بخوابم، وقتی مامانت گفت دوباره یه کم غذا خوردی خیلی خوشحال شدم و خدا رو شکر کردم.

این از عظمت خداست که با اومدنت پدر و مادری که تازه دارن با دستاشون لمست می کنن اینقدر وابسته به تو کرده

شاید جنس نگرانی من و مامان خوشگلت فرق داشته باشه اما همش بر اساس عشقه این

نگرانی های مادرانه، نگرانی های پدرانه

خدا رو شکر الان که خونه مامان بزرگی و من دور از تو  و مامانی هستم حالت خوبه ( تعطیلات عید فطر تموم شد امروز سر کارم و فردا باید برم اهواز ماموریت )

یک دنیا دوستتون دارم خوشگلای من ( بازم مامانتو بیشتر - حسودی نکن لطفاً)

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

♥ مامان آینده ♥
31 مرداد 91 21:31
سلام...!

خدا دختر گلتونو براتون حفظ کنه....


مرسی