نوزاد زبل و کوچولوی من
سلام نوزاد کوچولوم. اونقدر شیرین کاری داری که نمیدونم از کدومش بگم.
راستشو بخوای جمعه مامان جون دمر خوابونده بودت و تو بیدار بودی و گرسنه. وقتی گرسنه هستی اونقدر حرکات بامزه از خودت در میاری که نگو. داشتی با دهنت دنبال یک چیزی میگشتی که بکنی توی دهنت و بخوری ولی به نتیجه نمیرسیدی که یکدفعه یک غلت خوشکل زدی و طاق باز شدی. اولش ما فکر کردیم اتفاقی بوده ولی دوباره چند ساعت بعدش که مامان جون عوضت کرده بود دوباره همون جوری خوابوندت . منم دوربینو اوردم و آماده کردم که اگر برگشتی ازت فیلم داشته باشم. دوباره همون حرکت رو تکرار کردی.
فدای اون شیطنت بی صدات برم دختر خوشگلم. قبل از این یکی دوبار که روی دست خوابونده بودیمت خودتو طاق باز کرده بودی. پاهاتم که خیلی وقته که سفت فشار میدی به زمین و خودتو نگه میداری. گردنت هم که ماشاالله به نسبت سنت خوب نگه میداری. وقتی بعد از خوردن شیر میخوام باد گلوتو بگیرم خودت جای سرتو درست میکنی و راحت ترین حالت رو برای خودت انتخاب میکنی. وقتی هم توی خواب کسی باهات ور میره و اذیت میشی با یک صدای بامزه غر میزنی.