ترانهترانه، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره

روياي زندگي مامان و بابا

روز اول كاري سال 91

سلام ترانه من .....خوبي؟ چه خبرا؟ دخمل گلم اين همه تكون ميخوري نميدونم اذيتي يا خوشحال و سرحالي؟ امروز بابايي من و تو رو رسوند سركار خيلي خيابونها خلوت بود. با اين كه تنبلي كرديم و دير بيدار شديم و دير راه افتاديم ولي خيلي زود رسيديم. همكارام بهم گفتن كه دلت اونقدري كه فكر ميكرديم بزرگ نشده. خودم هم همين فكر رو ميكنم. ترانه جونم شنبه 12 فروردين با مامان جون رفتيم يك فروشگاه سيسموني و يكسري وسايل رو بررسي كرديم. گهواره و تخت و كمد و كالسكه. كالسكه مارك Mon رو بهمون نشون داد كه خيلي سبك بود و قيمتش هم با كرير و كيف حدود 800 ميشد. يكسري ني ني لاي لاي هم ديديم كه مدلهاي دستيش از 90 هزار تومن بود تا مدلهاي برقي كه حدود 170 ه...
14 فروردين 1391

انتخاب اسم

سلام ترانه من . خوبی؟ صبح قشنگت بخیر عزیزم. الان داشتی توی دلم ورجه وورجه میکردی. من و بابایی بالاخره اسمتو انتخاب کردیم. امیدوارم که دوست داشته باشی . اسمتو گذاشتیم "ترانه". دوشنبه که با خاله سمیه صحبت میکردم از اسمت خوشش اومد و ترغیب شدم که همین اسم باشه. عصر دوشنبه هم رفتیم خیابون بهار و سرویس کالسکه دیدیم. ترانه جونم یک سرویس کالسکه خیلی شیک و خوب برات دیدیم اگر بتونم و پولم برسه دوست دارم همونو برات بخرم.مارکش stokke بود. یک مدل maxicosi هم دیدیم برات که اونم خوب بود. حالا باید با بابایی حساب کتاب کنیم ببینیم چی میتونیم بخریم. ...
9 فروردين 1391

سلام دخملی

سلام دخمل گلم. خوبی عزیزم؟ عزیز دلم چند شبه که شبها خیلی بد میخوابم. سعی میکنم فقط به پهلو بخوابم تا یکوقت خدای نکرده اذیت نشی ولی کمرم مفصل های پام درد میگیرن. هر بار هم که میخوام دست به دست بشم به توصیه همه اول بلند میشم بعد دوباره میخوابم. خیلی نگران سلامتیت هستم. الان داشتم با خاله ساره صحبت میکردم دوباره شروع کردی به در زدن. هههههههههه فدات شم که اینقدر بامزه تکون میخوری. عزیز دلم این هفته شرکتمون تعطیله و من توی خونه هستم و به سرم زده اتاق خواب من و باباتو تغییر دکوراسیون بدم که بعدش وسائل تو رو خریدیم راحت توی اتاق خودت بچینم. البته میخوام الان جای تخت خودم رو عوض کنم که یکدونه تخت کوچولو که کنار تخت خودم جا بشه برات بخرم . ...
6 فروردين 1391

نظر سنجی اسم دخترم

دوستای گلم من یک تاپیک توی نینی سایت درست کردم برای نظر سنجی برای انتخاب اسم دختر گلم. اگر دوست داشتین و وقت کردین ممکنه برین و نظر بدین؟ ممنون از لطفتون.   http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=199725&PageNumber=1   فعلا بای و بوس. ...
5 فروردين 1391

اولین باری که تکون خوردناتو احساس کردم

هستی زندگی مامان و بابا خوبی گلم؟ فدات شم الهی که خیلی دوستت دارم و نگرانتم. همیشه برات دعا میکنم و از خدای مهربون میخوام که فرشته کوچولوی منو سالم نگه داره برام. عزیز دلم سه شنبه اول فروردین 91 وقتی خونه عمو کریم بودیم و تازه ناهار خورده بودم و رفته بودم با خاله فائزه تو توی اتاق نشسته بودیم که بعدش یکم دراز بکشیم و استراحت کنیم احساس کردم که توی دلم زیرش مثل نبض یکم میزنه ......اولش شک کردم که شاید تو باشی ولی خیلی طول نکشید و تموم شد. همون شب که با بابایی رفته بودیم بخوابیم و من دراز کشیده بودم دیدم همون تکون ها سمت راست و پائین دلم احساس میشه...........فوری به بابایی گفتم و اونم خیلی ذوق کرد . خیلی اون شب ورجه وورجه می...
5 فروردين 1391

سلام ترانه زندگی من و بابایی

سلام عزیز دلم خوبی؟ ترانه زندگی من این چند وقت نتونسته بودم بیام باهات حرف بزنم. هستی من ...........من و بابایی دوشنبه 29 اسفند رفتیم بوشهر و رفتیم کنار دریا .. خیلی هوا خوب بود. فقط چون باد میاومد و گرد و غبار زیاد بود نتونستیم قایق سواری کنیم. بعدشم رفتیم کازرون و تا دیروز کازرون بودیم و همه فامیلها رو دیدیم. دیشب هم برگشتیم خونه... خیلی عید خوبی بود و خوش گذشت به همه . امیدوارم سال دیگه عید نوروز تو هم تو بغل من باشی و سه تایی با ماشین خودمون بریم سفر........ امروز بابایی بهم گفت از تمام اسمهایی که برات انتخاب کردیم اول نگار رو بیشتر دوست داره بعدشم هستی بعدشم ترانه......ولی گفت هر اسمی بزاری قشنگه.... خیلی دوستت دارم....
5 فروردين 1391

حرف هاي مادرانه (1)

سلام ترانه زندگي مامان و بابا خوبي عزيز دلم؟ دلم براي شنيدن صداي قلبت تنگ شده گلم. همش نگران سلامتي تو هستم. الان ساعت 15:45 هست و خوابم مياد و سرم هم كمي درد ميكنه. منتظرم ساعت 16 شه كه بابا جون راه بيافته بياد دنبالم. همش دو روز ديگه از روزهاي كاري سال 90 باقي مونده شنبه و يكشنبه. بعدش ديگه راحت ميشيم تا 14 فروردين. عزيز دلم سال 90 براي من و بابا جونت سال خيلي عجيب و دوست داشتتني اي بود. سال 90 خدا يك فرشته كوچولو تو دل من گذاشت كه خيلي دوستش دارم. عزيزم من و بابا زندگي خوبي تا حالا با هم داشتيم كه اون رو مديون مهربوني ها و گذشت هاي بابايي ميدونم. زندگي پر از فراز و نشيب هست كه به نظر من براي خوشبخت بودن بايد علاوه بر پشت سرگذاشتن اونها، ب...
24 اسفند 1390