ترانه جونم امروزم خيلي نگرانتم
ترانه گلم خوبي؟ سرحالي عزيزم؟
راستشو بخواي خيلي نگرانتم و اصلا نميتونم كار كنم و ذهنمو متمركز كنم. آخه امروز صبح احساس كردم يك لك ديدم عزيز دلم.البته مطمئن نيستم كه چي بوده. بعدشم از اون موقع كه حدود 1 ساعت پيش بود تا الان حس ميكنم يكم زير دلم درد ميكنه. البته ممكنه كه تلقين باشه.
فوري زنگيدم به بابايي و گفتم اينجوري شده . گفت نگران نباش و دعا كن و اگر ديدي مشكل داري زنگ بزن به دكترت كه امروز بريم پيشش.
ترانه جونم كلي برات آيه الكرسي خوندم و صلوات فرستادم. آخه از صبح موقع نماز تكون هم نخورده بودي.
ولي الان يك كوچولو خيالم راحت شد. چون نيم ساعت پيش يك سيب خوشمزه خوردم و ميدونم كه تو هم سيب دوست داري. الانم يك 10 دقيقه اي هست كه حس ميكنم داري دوباره وول ميخوري و خيالم راحته. عزيز دلم سفت منو بچسب گلم و تا ميتوني لگد نثارم كن كه اينطوري بيشتر خيالم راحته........خيلي دوستت دارم. اميدوارم نگرانيام بيخودي باشه. اي قربون اون تكونات برم كه وقتي شروع ميكني ديگه ول كن ماجرا نيستي.........