ترانهترانه، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره

روياي زندگي مامان و بابا

سلام عزيزكم

1390/12/16 8:48
نویسنده : نرگس
1,882 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسلم خوبي ماماني؟

قربونت برم الهي ...فدات شم گلم خيلي وقت بود نيومده بودم اينجا سر بزنم..ببخشيد خيلي درگير بودم.مي دونم كه نميدوني ولي حالم اصلا خوب نبود. از سركار كه ميرسيدم خونه به قدري خسته بودم و سردرد داشتم كه ميخوابيدم  بابايي برامون شام ميپخت و بيدارم ميكرد كه شام و قرصامو بخورم و دوباره بخوابم تا صبح كه دوباره ميخوام برم سركار......ميدونم كه تو هم اگر بيشتر از من اذيت نشده باشي كمتر اذيت نشدي...ببخشيد گلكم..اگر مجبور نبودم اين ظلم رو نه به خودم ميكردم نه به اميد زندگيم كه تو باشي...

عزيز دلم حالت تهوع شديد داشتم توي كل روز و شب ها خستگي و خواب آلودگي زياد..به قول خاله هاي نيني سايتيت كه خيلي وقته ازشون خبر ندارم و دلم براشون تنگ شده مثل يك خرس شكمو و خواب آلو شده بودم.

الان خدارو شكر بهترم گاهي سردردهاي شديد ميگيرم . يك شب درميون 12 ساعت مي خوابم و حس و حال كار كردن هم ندارم.

عزيز دلم دو هفته مونده به عيد سال 1390 . جمعه كه رفته بودم خونه مامانم بهم گفت برم و برات يكدست لباس بخرم. هرچند كه نميدونم دختر خانمي يا آقا پسر، با خاله ساره رفتيم  و يكدست لباس سايز صفر برات خريدم كه خيلي نازه......هم دخترونه هست هم پسرونه...گذاشتمشون خونه مامانم ولي عكسشو گرفتم و تقريبا هر روز نگاه ميكنم.

عسل ماماني ، من و بابايي درحال انتخاب اسم هستيم . بيشتر دنبال اسم دخترونه هستم . خيلي سخته انتخاب اسمي كه هم قشنگ باشه هم با معني هم اينكه حدس بزنم تو خوشت مياد از اسمت. شرمنده گلم اگر ميتونستم ميذاشتم كه تو هم نظر بدي ولي قول ميدم سعي كنيم بهترين اسمي كه به ذهنمون ميرسه رو برات انتخاب كنيم. يك فايل word درست كردم از ليست اسامي كه خودم و بابايي دوست داره و ميخوام بدم به خاله جوناي خوبت كه امتياز بدن.

شيرين من ، راستي من براي آزمايش هاي غربالگري سه ماهه اول كه رفتم سونو خانم دكتر قرباني بهم گفت كه احتمالا دختري ......خيلي خوشحال شدم...ولي بعدش كه رفتم پيش خانم دكتر كيكاووسي بهم گفتن صداي قلبش پسرونه هست... از طرفي من هنوز پف نكردم و شكمم هم رو به جلو داره بزرگ ميشه كه مسول دفتر شركتمون بهم گفت كه احتمالا پسره ولي بعدش هم از آزمون نخ و سوزن براي تعيين جنسيت استفاده كرديم و دراومد كه دختري...

اي باباااااااااااااا هنوز بعد از 18 هفته احتمال دختر يا پسر بودنت پنجاه پنجاه هست.......

عزيز دلم فردا نوبت دكتر دارم و اگر صلاح بدونه ميرم سونو براي تعيين جنسيت.. نميدونم كه الان شنواييت كامل شده يا نه ولي دوست دارم از همون اوايل شنيدنت به اسم خودت صدات كنم...امروز كه بابايي از ماشين پياده شد و خداحافظي كرديم ، توي راه شركت كه رانندگي ميكردم همش باهات حرف ميزدم ولي نميدونستم با چي صدات كنم.

عسل ماماني خيلي دوستت دارم. فدات شم الهي.....بابايي هم خيلي دوستت داره.خيلي نگران من و تو هست..خيلي بهت سلام ميرسونه.....اونقدر ذوقتو داره كه وقتي كه جمعه اومدم خونه و لباس خوشگلاتو نشونش دادم از دستم ناراحت شد كه چرا اونو نبرديم براي انتخاب لباس......راستشو بخواي من اولش اصلا يادم به بابايي نبود..ولي وقتي ديدم ناراحت شده خيلي دلم سوخت و عذاب وجدان گرفتم كه چرا يادم به بابايي نبوده..

عزيز دل مامان و بابا ، من الان سركار هستم ولي سعي ميكنم از اين به بعد زود به زود بهت سر بزنم. فدات بشم الهي .....بوس بوس.......

راستي ماه پيش كه رفتم دكتر براي نشون دادن آزمايشهاي غربالگري وزنم 63 بود و خداروشكر همه چيز خوب بود. سايز منم الان شده 38 شكمم هم در اومده . هفته پيش با بابايي نشستيم و هر چي لباس داشتم كه ديگه اندازم نيست جمع كرديم كه رد  كنيم......هههههههههه.......اميدوارم كه تا 5 ماه ديگه ، سايزم از اين بيشتر نشه و فقط شكمم كه خونه فعلي تو هست بزرگتر شه......

خيلي دوستت دارم ....بوس بوس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

Mumy
17 اسفند 90 13:11
سلام عزیزم خدا رو شکر که حالت خوبه دلم هزار جا رفت نبودی نینی کپلو بزگ شده ؟
سمانه
21 اسفند 90 19:21
وایییییی سلام مامان نرگس جون ما که مردیم از نگرانی ...خوبی عزیز دلم؟...مبارکت باشه دخملی....میدونی منم دخمل دارم من که خیلی خوشحالم ایشالا دخملی ها هم با هم دوستای خوبی باشن خیلی مراقب خودت باش....دیگه مارو هم بی خبر نذار بوسسسسسسسسسسسسسس