ترانهترانه، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره

روياي زندگي مامان و بابا

دیدی ایستادن ترس نداره!!!!!!!!!!!!!!

قربون شکل ماهت برم عزیزم توی این یک ماه اخیر هر بار منو بابایی سعی میکنیم وقتی ایستادی دستتو رها کنیم که خودت بدون کمک ایستادنو تجربه کنی، تا میفهمیدی دستت به جایی تکیه نداره میترسیدی و آروم مینشستی. ولی حدودا نیم ساعت پیش وقتی مثل همیشه دستتو به من تکیه دادی تا بلند شی، وقتی کاملا ایستادی دستتاتو رها کردی و با ترس و یکم لبخند به من نگاه کردی . منم با کلی ذوق تشویقت کردم. ولی بعد از چند ثانیه نشستی............ آخه دختر اینقدر ترسوووووووووووووووو ...
6 مرداد 1392

شب نوزدهم رمضان

چه می شد آه اگر کوفه آفریده نمی شد که هیچ نقشۀ شومی در آن کشیده نمی شد چه می شد، آه خدایا، حصار حوصله ی شهر به گرد این همه بی غیرتی تنیده نمی شد نفاق خیمه نمی زد به دشت عادت مردم و روح جاری نفرین در آن دمیده نمی شد چه می شد، آه که طغیان کینه ورزی این شهر برای فرق علی، تیغ زهر دیده نمی شد درخت سبز عدالت، در آن سکوت مکدّر برای صاعقه این گونه برگزیده نمی شد و در مساحت آن اتفاق سرخ و مه آلود صدای پای علی نیمه شب شنیده نمی شد و آفریده شد این شهر، غرق یک غم مرموز به جز فریب در این شهر اگرچه دیده نمی شد ورق ورق همه تقویم شرم و بدنامی است چه می شد آه اگر کوفه آفریده نمی شد ...
5 مرداد 1392

التماس دعا

چه خوش است یا رب امشب، كه خطاى ما ببخشى   ز كرم كنى نگاهى به جمیع شرمساران
5 مرداد 1392

رویش اولین دندون ترانه خانم مبارککککککککککککک

سلام عزیز دلم . حدود نیم ساعت پیش دیدم که یک سوراخ کوچولو توی لثه ات بوجود اومده و یک چیز کوچولو مثل شیشه زده بیرون. تا امروز صبح که چک کرده بودم چیزی وجود نداشت . یعنی دندونت همین امروز در سن یازده ماه و بیست روزگی در اومده ..........قربونت برم که دندون در اوردنت هم با ناز بود . خیلی خوشحالم کلی ذوق دارم. ...
29 تير 1392

دخمل یازده ماهه من

ترانه یازده ماهه من کلی کار بلده بکنه هرچیزی که میخواد با انگشتاش اشاره میکنه و میگه eh وقتی میگیم حسنا ( دختر خاله ترانه ) کو با انگشتش عکس حسنا رو  نشون میده و میخنده و همینطور مامان و بابا رو هم بلده که با دست عسکامون نشون بده بجای اینکه توی روروئک بشینه میره پشتش و هلش میده ........ما هم بهش میخندیم و میگیم مگه گاریچی هستی از همه چیز و همه جا بالا میره قهقهه های زورکی میزنه بطوریکه به نظر من ممکنه گلوش درد بگیره وقتی سرپا ایستاده دستاشو که ول میکنیم چند ثانیه میایسته ولی اونقدر ترسو هست که فوری میشینه توپ باز بلده اینطوری که توپ یا بادکنکی که روبروشه رو هل میده و منتظر میمونه که ما هم براش بندازیم. پستونک و شیشه شیرش...
8 تير 1392

ترانه و آتلیه پاپا

ترانه خانمم دیروز عصر ( پنجشنبه ششم تیر ) وقت داشتیم که ببرمت آتلیه ایندفعه آتلیه پاپا رو انتخاب کردیم که واقعا تا حالا که راضی بودم . یک عمو و خاله مهربون بودن و کلی ازت عسکای خوشکل گرفتن . امروز جمعه اول وقت هم از بین 508 تا عسک من و بابایی چندتا شو انتخاب کردیم برای چاپ که قراره یکشنبه حاضر شن.............کلی ذوق دارم چندتا از عسکای کارنشدش ایناست . به نظرم خوب و با کیفیت هستن. کارشده هاش که اومد برات میزارمشون     بقیش توی ادامه مطلبه خاله هاااااااااااااااااااااااااااا             ...
7 تير 1392

حساسیت پوستی دخمل طلا

سلام به همه خاله های خوب ترانه خانم بعد از غیبت طولانی اومدم راستشو بخواین ده روزی بیشتر نیست که اومدم خونمون و قبلش خونه مامان جون طاهره ترانه بودیم... ولی از وقتی که اومدم بعلت اینکه مدت طولانی بود که خونه نبودم در گیر کارهای خونه بودم و اونقدر هم ترانه شیطون شده که یواش یواش کارام پیش میره....یک علتش هم حساسیت پوستی ترانه خانمم بود که بدجوری افسرده و ناراحت بودم... راستش ترانه گلم از اواسط خرداد روی پوست صورت و گردنش جوش های ریز ریخت بیرون و بعد از سه بار بردن دکتر و استفاده از دارو الان بهتره........علتش احتمالا این بود که من قاووت خورده بودم و گرمای زیاد کازرون و قم بود. آخه ترانه خیلی گرمایی هست. حساسیت و خارشش بقدری بود که حتی...
2 تير 1392

ده ماهگی دخمل نازم مبارک

دخمل نازم ده ماهگیت مبارک.............یکم دیرتر اومدم بنویسم بعلتی که توی پست قبل برات توضیح دادم ولی بعد از پنج روز اومدم برات بنویسم که توی ده ماهگی چه کارایی انجام دادی -بلدی بگی آب هر وقت که آب میخوای یا آب میبینی یا بهت میگیم بگو آب با صدایی که انگار داری درگوشی حرف میزنی میگی هااااااااااااااپ عزیزم فدای آب گفتنت بشم بعد از ماما این دومین کلمه ای هست که میگی.... - جدیدا اگر روی زمین پتو پهن کنم یا بالش بزارم تو با حالت چهار دست و پا میای و بصورت دمر میخوابی روش.. قربونت برم عزیزم خیلی این کارت بامزست   -شبها توی خواب اونقدر قلت میزنی و دمر میخوابی که نگو.... - توی خونه مامان جون طاهره اینا یک پله بین هال و آشپزخونه هس...
13 خرداد 1392

موهاتو کوتاه کردم

سلام دخمل نازم .......شما از اولی که بدنیا اومده بودی خیلی کم مو داشتی که تقریبا همش ریخت و موهای جدید در اوردی .......تا اینکه همین موهای جدید بلند شد و پائیناش یکم فر خورد ..منم با توصیه مامان جون طاهره توی دوم خرداد یعنی ده روز پیش کوتاهش کردم.......      اینم عسکای روز سوم خرداد     ...
13 خرداد 1392