ترانهترانه، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

روياي زندگي مامان و بابا

دلتنگی

دختر خوشگلم سلام الان دو روزه که ندیدمت( آخه با مامان رفتی شهر کودکی های من ومامان) دلم براتون خیلی تنگ میشه و وقتی هم که زنگ میزنم چون مامان دستش معمولاً بند توئه نمی تونم درست و درمون احوالپرسی کنم خیلی می خوامتون بابایی
28 آبان 1391

واکسن پردردسر

خانم خوشگله سلام از بعد از ظهر که واکسن زدی تا الان بی قرار بودی آدم بده داستان من بودم: خانم دکتر گفت پاهاتو محکم بگیرم و بعد آمپول مامانی بوست کنه همینجوری میشه که ما مردا تبدیل میشیم به آدم بدای قصه الان ساعت 4 صبحه و تو تازه بعد از کلی درد و تب و ناراحتی تونستی پیش مامان بخوابی. دیشب مامانی کلاً بیدار بود من بیشترشو خوابیدم ولی الان که تو خوابیدی دیگه خوابم نمیبره شب سختی بود مخصوصاً برا مامانی من از خدا بابت سلامت جفتتون به اندازه همه دنیا ممنونم. الان تو خواب داری ناله می کنی ولی همین که تونستی بخوابی خدا رو شکر عاشقتونم خونواده کوچک و زیبای من بابایی 4 و 15 دقیقه صبح  9 مهر 91 ...
9 مهر 1391

دلنوشته ای کوتاه

سلام ترانه خانم برگشتن مامانی و تو خونه رو دوباره به محلی برای زندگی تبدیل کرد حقیقت اینه که وقتی نبودین اینجا سوت و کور بود. دوستتون دارم بابایی
4 مهر 1391

ترانه ای برای ترانه و همسرم

امروز دلم خیلی گرفته بود این ترانه رو برای ترانه و همسر عزیزم گفتم بعدم تصنیفشو تا خونه تو دستگاه ماهور برا خودم خوندمو گریه کردم این هفته که ندیدمشون دارم دیونه میشم دلم خیلی هواشونو کرده دوست دارم خوششون بیاد تو بدین شکر دهانی، چه کنم نامهربانی                         دل من چو سنگ خارا، نبود که میشکانی نروم زکویت ای دوست، و گرم زخود برانی                        شکنم غرور خود را، به امید همزبانی ت...
28 شهريور 1391

سالگرد عروسی من و مامانی

خوشگل خانم سلام سال ٨٥ این موقع عروسی من و مامانی بود. یادش به خیر عمو کریم خدا بیامرز راننده ما بود. امروز روزیه که زندگی من متحول شد و از یه آدم تنها به یه خونواده تبدیل شدم به اندازه تموم آسمونا دوستتون دارم خونواده کوچولو و دوست داشتنی من. راستی امروز با مامان دوباره رفتین خونه مامان جون طاهره و من تنهای تنهام و دارم با اشک این مطلبو می نویسم. اینم مخصوص خانمم ( حسود نشیا گوشاتو بگیر بابایی) دوستت دارم فرشته مهربون سالگرد ازدواجمون مبارک بابت همه بدیام معذرت میخوام و در حضور همه کسایی که وبمونو میبینن بازم میگم یک دنیا دوستت دارم هر سختی و راحتی و هر تلخی و شیرینی که داشت ثمره اش که رویای دیروزمون بود&...
18 شهريور 1391

دوری

عزیز جان سلام چند روزه که خونه مامان جونتی و من از دیدار شما و مامان گرانقدرت محروم دلم خیلی واستون تنگ میشه ولی یشتر مواقع وقتی زنگ میزنم نمیتونم درست و حسابی با مامانت حرف بزنم ( آخه مشغول تر و خشک کردن توه) روزای کسل کننده و بدیه دیشب فقط 3 ساعت خوابم برد دوستتون دارم خانمهای خوشگل و محترم ( ترانه و مامانی بلا - که همیشه دوستش دارم بیش از جان) فعلاً بابا خداحافظ
5 شهريور 1391