سالگرد عروسی من و مامانی
خوشگل خانم سلام
سال ٨٥ این موقع عروسی من و مامانی بود. یادش به خیر عمو کریم خدا بیامرز راننده ما بود.
امروز روزیه که زندگی من متحول شد و از یه آدم تنها به یه خونواده تبدیل شدم
به اندازه تموم آسمونا دوستتون دارم خونواده کوچولو و دوست داشتنی من.
راستی امروز با مامان دوباره رفتین خونه مامان جون طاهره و من تنهای تنهام و دارم با اشک این مطلبو می نویسم.
اینم مخصوص خانمم ( حسود نشیا گوشاتو بگیر بابایی)
دوستت دارم فرشته مهربون سالگرد ازدواجمون مبارک
بابت همه بدیام معذرت میخوام و در حضور همه کسایی که وبمونو میبینن بازم میگم
یک دنیا دوستت دارم
هر سختی و راحتی و هر تلخی و شیرینی که داشت ثمره اش که رویای دیروزمون بود امروز کنارمونه
ترانه زندگی بابا و مامان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی