چكمه ناز برات خريديم
ترانه خانمم پنج شنبه شب كه شما بالاخره بعد از كلي بيقراري ( كه فكر كنم بخاطر واكسن بود) خوابيدي من و بابايي تصميم گرفتيم بريم حرم ( برات گفته بودم كه از روز قبلش براي زدن واكسن رفته بوديم قم خونه مامان جون طاهره و باباجون) اونجا كلي براي همه دعا كرديم.
موقع برگشت پياده داشتيم مياومديم و من چشمم به مغازه هايي بود كه لباس يا كفش يا گل سر بچگونه داشتن و توي همشون سرك ميكشيدم. يك چكمه خيلي ناز ديدم و خوشم اومد كه برات بخرم. چون آخر فصل هم هست حراج زده بود و 38 هزارتومن برات خريديمش......خيلي ناززززززززه ......من خيلي دوستش دارم ازش عكس ميگيرم ميزارم توي وبت . راستش قبلا هم برات يك پارچه خريده بودم كه طرحش پلنگي بود و كرم و قهوه اي سوخته بود و ميخواستم براي سال ديگت با كمك مامان جون پالتو و كلاه بدوزم ( البته مامان جون بدوزه و من كمكش كنم نه كه من بدوزم و مامان جون كمكم كنه.)
اين چكمه رو هم قهوه اي سوخته گرفتم كه با اون ست شه. خيللللللللللي نازه اگر بدونيييييييييييييييييي...
نوشته شده در 21 بهمن 91 ساعت 10:50 صبح توي شركت ....