ترانهترانه، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

روياي زندگي مامان و بابا

چكمه ناز برات خريديم

1391/11/21 10:51
نویسنده : نرگس
555 بازدید
اشتراک گذاری

ترانه خانمم پنج شنبه شب كه شما بالاخره بعد از كلي بيقراري ( كه فكر كنم بخاطر واكسن بود) خوابيدي من و بابايي تصميم گرفتيم بريم حرم ( برات گفته بودم كه از روز قبلش براي زدن واكسن رفته بوديم قم خونه  مامان جون طاهره و باباجون) اونجا كلي براي همه دعا كرديم.

موقع برگشت پياده داشتيم مياومديم و من چشمم به مغازه هايي بود كه لباس يا كفش يا گل سر بچگونه داشتن و توي همشون سرك ميكشيدم. يك چكمه خيلي ناز ديدم و خوشم اومد كه برات بخرم. چون آخر فصل هم هست حراج زده بود و 38 هزارتومن برات خريديمش......خيلي ناززززززززه ......من خيلي دوستش دارم ازش عكس ميگيرم ميزارم توي وبت . راستش قبلا هم برات يك پارچه خريده بودم كه طرحش پلنگي بود و كرم و قهوه اي سوخته بود و ميخواستم براي سال ديگت با كمك مامان جون پالتو و كلاه بدوزم ( البته مامان جون بدوزه و من كمكش كنم نه كه من بدوزم و مامان جون كمكم كنه.)نیشخند

اين چكمه رو هم قهوه اي سوخته گرفتم كه با اون ست شه. خيللللللللللي نازه اگر بدونيييييييييييييييييي...خیال باطل

 

نوشته شده در 21 بهمن 91 ساعت 10:50 صبح توي شركت ....نیشخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)