ترانهترانه، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

روياي زندگي مامان و بابا

ادامه داستان واکسن چهار ماهگی

1391/9/18 8:44
نویسنده : نرگس
597 بازدید
اشتراک گذاری

ترانه گلم بعد از اینکه آقای دکتر بهم گفت که واکسن چهار ماهگیتو دوگانه بزنم خیلی نگران بودم که و چهار پنج روز سرچ کردم ببینم که در چه صورت و چه حد بیقراری توی واکسن دو ماهگی ، واکسن چهارماهگی رو نباید سه گانه زد. توی اینترنت گردی و مشورت با بابایی و اینکه چجوری بیقراری میکردی و مشورت با یک آقای دکتر دیگه بالاخره قرار شد که واکسن سه گانه بزنیم. چون بطور دقیق به آقای دکتر توضیح دادم نوع بیقراریتو و ایشون گفتن مشکلی نیست و میتونه واکسن سه گانه دریافت کنه. البته یک قرص ضد تشنج هم دادن که گفتن بعد از واکسن بهت بدیم و اگر بیقراریات زیاد بود روز بعدش هم بهت بدیم. نمیدونی روز دوشنبه 13 آذر که میخواستم ببرمت برای واکسن چه دلهره ای داشتم. خیلی نگرانت بودم. توکل کردم به خدا و با مامان جون و بابا جون رفتیم مرکز بهداشت نزدیک خونه مامان جون. خانم پرستار خیلی خوب و آروم برات واکسن زدن و تو یک کوچولو گریه کردی و من و مامان جون بغلت کردیم و تو فوری ساکت شدی. نیم ساعت قبل از واکسن بهت قطره استامینوفن داده بودم. وقتی هم که رسیدیم خونه اون قرص ضد تشنج رو بهت دادیم. و تو خوابیدی. اونقدر اون روز بیحال و مظلوم بودی که دل هممون برات کباب بود. شبش هم نیم ساعتی گریه شدید و بیقراری داشتی که خداروشکر زودی خوابت برد و از فرداش خیلی بهتر بودی. ولی تا چهارشنبه مغرب بیحال بودی. خدا رو شکر که مشکلی پیش نیومد  و از مغرب چهارشنبه هم تبت قطع شد و خوب شدی. عزیزم خیلی دوستت دارم و همیشه نگرانتم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)