واکسن پردردسر
خانم خوشگله سلام
از بعد از ظهر که واکسن زدی تا الان بی قرار بودی
آدم بده داستان من بودم: خانم دکتر گفت پاهاتو محکم بگیرم و بعد آمپول مامانی بوست کنه همینجوری میشه که ما مردا تبدیل میشیم به آدم بدای قصه
الان ساعت 4 صبحه و تو تازه بعد از کلی درد و تب و ناراحتی تونستی پیش مامان بخوابی.
دیشب مامانی کلاً بیدار بود من بیشترشو خوابیدم ولی الان که تو خوابیدی دیگه خوابم نمیبره
شب سختی بود مخصوصاً برا مامانی
من از خدا بابت سلامت جفتتون به اندازه همه دنیا ممنونم.
الان تو خواب داری ناله می کنی ولی همین که تونستی بخوابی خدا رو شکر
عاشقتونم خونواده کوچک و زیبای من
بابایی
4 و 15 دقیقه صبح 9 مهر 91
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی