ترانهترانه، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره

روياي زندگي مامان و بابا

موهاتو کوتاه کردم

سلام دخمل نازم .......شما از اولی که بدنیا اومده بودی خیلی کم مو داشتی که تقریبا همش ریخت و موهای جدید در اوردی .......تا اینکه همین موهای جدید بلند شد و پائیناش یکم فر خورد ..منم با توصیه مامان جون طاهره توی دوم خرداد یعنی ده روز پیش کوتاهش کردم.......      اینم عسکای روز سوم خرداد     ...
13 خرداد 1392

خاطره یک روز از آخر اردیبهشت

یک روز که با هم توی خونه بودیم و من داشتم کارامو میکردم یکدفعه دیدم شما نیستین.....ترسیدم و صدات کردم و یکدفعه دیدم دوتای پای کوچولو از زیر میز آشپزخونه پیداست       بعدشم رومیزی رو زدم کنار   قربون شیطنتات بشم ننه جون ...
13 خرداد 1392

مامان بزرگم رفت پیش خدا

سلام ترانه گلم خوبی؟ فدای تو بشم که اینقدر شیطون شدی و همه چیزو همه جارو به هم میریزی.... عزیزم این چند روز که نتونستم بیام بخاطر این بود که مامان بزرگ عزیزم ( مامان مامان جون طاهره ) روز جمعه سوم خرداد مصادف با سیزدهم رجب و روز  پدر رفت پیش خدا....مادر بزرگم خانم مومن و با خدایی بود و از وقتی یادم میاد معلم و مدرس قران بود... روحش شاد....... از خاله های خوب ترانه و هرکسی که این متنو میخونه خواهش میکنم فاتحه برای شادی روحشون و شادی روح تمامی درگذشتگان بخونه..............
13 خرداد 1392

چند تا عسک از ترانه گل توی نه ماه و 21 روزگی

  بقیش توی ادامه مطلبه خاله هاااااااااااا     ترانه در حال چیدن ظرف توی ماشین ظرفشویی     ترانه کف آشپزخونه   ترانه آویزون به همه چیزو همه جا   ترانه در حال خوردن گلسر  ........این گلسرتو مثل پستونک میخوری از روی زمین برش میداری و نصفشو میزاری توی دهنتو در حالی که نصف دیگش بیرونه به ادامه کارای روزمرت ادامه میدی       ترانه در حال کشیدن جوراب شلواری روی سرش........ترانه خانم از دو هفته پیش هر چیز نرمی که برمیداره مثل تل یا هد و لباس و دستمال و پوشک و ......... نگاهش میکنه و میکشتش روی سرش انگار که میخواد از کلش بکنه تنش...
30 ارديبهشت 1392

دس دسی

ترانه خانمم حدود یک ساعت پیش که داشتم بهت زرده تخم مرغ آبپز میدادم بهت گفتم دست دست و یکدفعه دیدم تو هم شروع کردی به دست دسی کردن   تا وقتی هم میخواستم بخوابونمت تا میگفتم دست دسی میخندیدی و شروع میکردی به دست زدن..حتی وقتیکه داشتی از خواب میمردی و نق و نوق میکردی الانم که خیلی ناز گرفتیو خوابیدی.........   عسکای دس دسی توی ادامه مطلبه           ...
30 ارديبهشت 1392

پارک و تاب بازی با بابایی

ترانه خانمم دیروز بعد از ظهر من و تو با هم رفتیم بیرون گردش با ماشین و بعدشم رفتیم دنبال بابایی که بیاریمش خونه ولی قبل از اینکه برسیم خونه با هم رفتیم پارک نزدیک خونمون و تو بازم تاب بازی کردی و به نینیهای دیگه که اونجا بودن کلی خندیدی .....بعدشم رفتیم برات اسباب بازی گرفتیم و تو کلی ذوق زده شده بودی و از هولت نمیدونستی چیکار کنی و همش یکی یکی برشون میداشتی و مینداختی پشت سرت و توشون غلت میزدی و اوضاع و بساطی راه انداخته بودی....   عکساش هم توی ادامه مطلبه     ...
30 ارديبهشت 1392

چکاپ نه ماه و هفده روزگی دخملی

چهارشنبه هفته پیش 25 ادریبهشت بردمت پیش خانم دکتر صیقلی برای چکاپ وزنت 9/350 کیلوگرم قدت 71 سانتی متر دور سر 46.5 سانتی متر   خانم دکتر همه جوره شمارو چک کردن و از نظر حرکتی و مچ دست و ملاج و پاهات گفتن سالمی و نرمی استخوان هم خداروشکر نداری در مورد دندون هم گفتن که هنوز دیر نشده ولی میتونم تا موقعی که دندونای نازت در بیاد توی روز بجای یک وعده قطره ویتامین آ د دوبار بهت بدم بخوری خلاصه که کلی ناز بودی و به خانم دکتر هم خندیدی
29 ارديبهشت 1392