ترانهترانه، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره

روياي زندگي مامان و بابا

بالاخره اومدیمممممممممممممم

1392/7/29 20:24
نویسنده : نرگس
748 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دوستای خویم.

خیلی خلاصه بنویسم که همونطور که میدونین من از 16 مرداد مرخصی بدون حقوقم تموم شده و دارم میرم سرکار و از اون تاریخ به قول خاله فائزه حسابی بیخود شدم. چون صبح ها ساعت 5:30 از خواب بیدار میشم و غذای ترانه رو درست میکنم و کارای خودمو میکنم تا خاله طاهره ( پرستار ترانه جون) بیاد و قبل از 7 میرم سرکارگریه

تا ساعت 14:45 ساعت کاریم هست و تا برسم خونه حدود 15:30 میشه از وقتی هم میرسم با ترانه هستم تا ساعت 22 که بریم لالا..........البته بگذریم که توی این مدت بیشتر شبهاش بیرون بودیم و تا برسیم خونه و بخوابیم از 11 شب هم گذشته خمیازه

خلاصه که حسابی خسته هستم و وقتی میام خونه ترانه خانم اجازه پای کامپیوتر نشستن به من نمیده...نیشخند

حالا توی ادامه مطلب عسکای ترانه جونو میتونین ببینین.

 

 

 

 ترانه خانم توی بقل دایی محمدش

راستی دیروز برای چکاپ رفتیم دکتر

وزن 10170 گرم

قد 77 سانتی متر

دور سر 375 میلیمتر

 

قربون قد و بالای دخملم بشم خیلی ماههههههههههههههههههههی

 

 

فدات شم که رفته بودی پشت دیوار و من پشت کامپیوتر بودم و تو هی سرک میکشیدی و پوف میکردی

 

این لوس شدن ترانه خانممه که خودشو عین موش میکنه

 

ترانه در حال بازی با کوسن ..ترانه این کوسنها رو خیلی دوست داره

 

ترانه وقتی روی باباش داشت میخوابید......از این لباسای سرهمی که میپوشه همش دستش به پاهاشه که درشون بیاره

 

ترانه قطره هاشو خیلی راحت میخوره و منو اذیت نمیکنه .منم بعد از خوردن قطره هاش شیشه هاشو بهش میدم که هم بازی کنه هم به لثش بکشه که خارش لثه هاش کمتر شه.

 

ترانه این به اصطلاح اسبی که پشت سرشه رو خیلی دوست داره و روش پیتیکو پیتیکو میکنه و بهش میگه aaaaaaaaaaaab  البته با تلفظ فتحه

 

یادتونه که گفتم روز تولد ترانه افتاده بود روز 21 ماه مبارک رمضان و من نتونستم مهمونی بگیرم و گفتم بجاش یک کیک پختم و سه تایی با هم بودیم و بعدشم دو تا لباس عروس واسه دخملم دوختم؟ اینم عسکاش

البته قراره تولد برای ترانه بگیرم یا این 5 شنبه این هفته یا هفته دیگه اگر خدا بخواد......

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)