ترانهترانه، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره

روياي زندگي مامان و بابا

23 ماه و يك روزگي

سلام دختر گلم. عزيز دلم بازم دير اومدم برات بنويسم. حسابي سرم شلوغه يكسري كلاس مربوطه به رشته كاريم دارم ميرم كه پنج شنبه جمعه ها تشكيل ميشه از مهر پارسال شروع شده و تا مهر امسال ادامه داره. بخاطر همين وقتي خونه ميرسم و وقتاي آزادم كه تو با بابايي هستيو درسامو ميخونم و پروژه انجام ميدم . بخاطر همين ديگه وقت نت رفتن ندارم. عزيزدلم اونقدر شيرينتر و بزرگتر از قبل شدي كه نميدونم كدومو برات بنويسم. پيشرفتت توي صحبت كردن خيلي سريع بوده . الان هر كلمه اي كه روزمره لازم ميشه بلدي بگي البته بصورت بامزه. دو هفته هست كه ياد گرفتي بگي خاله ( كاملا خ رو بصورت غليظ تلفظ ميكني .) تا قبلش اصلا خاله نميگفتي . و به خاله طاهره( پرستارت) و خاله هاي خودت مي...
9 تير 1393

تولد حضرت زهرا

جبریل به عرش نقش کوثر زده است طوبی گل تسبیح به پیکر زده است از خانه ی حضرت محمد امشب خورشید زمین و آسمان سر زده است   تولد حضرت فاطمه و روز زن و مادر مبارک ...
31 فروردين 1393

دختر بيست ماه و 10 روزه مااااا

با كلي تاخير دوباره اومدم. البته اين چند ماه همش عذاب وجدان داشتم كه چرا نتونستم بيام و برات بنويسم. ولي مشغله كار و زندگي و همچنين شيطنت شما كه نميذاري دست به كامپيوتر بزنم باعث شد كه غيبت حدودا 5 ماهه داشته باشم. ماشاالله توي اين مدت اونقدر شيرين كاريها و سرعت پيشرفتت هم زياد بوده كه به عذاب وجدان من اضافه كرده. اگر بخوام خلاصه برات بگم تو شدي يك دختر شيطون ولي خانم و مهربون   جونم برات بگه كه از دندونا چهار تا جلوي بالا و سه تا جلوي پائين و سه تا آسياب در اومده. يكي پائين سمت راست يكي پائين سمت چپ و يكي بالا سمت راست. كه جمعا ميشه 11 تا.   از هجده ماهگي به بعد پيشرفت زيادي توي اداي كلمات داشتي. البته به همون شيوه قديم س...
31 فروردين 1393

عزيز دل من خيلي شيطون شديهااااااااااا

اگر گفتي ديروز چه دسته گلي به آب دادي؟ بلهههههههههه مطابق كار هر روزت كه تا كيف منو ميبيني ميري كلا خاليش ميكني و محتويات داخلشو بررسي ميكني ، ظاهرا اين سري كارت ورود و خروج شركتمو برداشتي  و معلوم نيست كجا گذاشتيش كه امروز كه اومدم سركار ديدم كارت ندارم ......  از دست تو دختر بلا من چيكار كنم آخه ؟ ...
6 آبان 1392

تولد ترانه

درست یک ماه پیش برات یک تولد خودمونی و خانمونه گرفتم عمه ها و خاله هات بودن و مامان جون فاطمه و دو تا از دوستای خوبم. مامان جون طاهره هم دوباره کمرش درد گرفته بود و دکتر بهش استراحت داده بود بخاطر همین نتونست بیاد. نتونستم خیلی ازت عکس بگیرم و بیشتر فیلم گرفتیم ولی همین چند تا عکسم که گرفتم خیلی خوب نیستند ولی میزارم برات . توی تولدت خیلی خسته بودی و خواب آلو ولی به محض اینکه کادوی تولد بابایی اومد که یک کامیون بزرگ بود کلی ذوق زده شدی و بازش کردیم برات و از اونجایی که از هل دادن هر چیزی خوشت میاد مدام هلش میدادی از این سر خونه به اون سر خونه .......کلی هم کادو گیرت اومد دست همگی درد نکنه     ...
29 مهر 1392

مسافرت قشم بدون ترانه

ترانه خانمم فکر کنم برات گفته بودم که من روز 10 شهریور امسال رفتم ماموریت قشم برای بازدید از سایت قشم که طراحی سازه بخش بویلرش کاملا با خودم بود.عسکشو گرفتم تا بزارم توی وبت و بعدها بدونی که مامان سرکار میرفته چیکارا میکرده       ...
29 مهر 1392

دندون های سوم و چهارم ترانه

عزیز دلم دوشنبه هفته پیش درست یک هفته قبل یعنی 22 مهر و در سن 14 ماه و 15 روزگی دو تا دندون دیگه در آوردی یکی جلوبالا سمت راست خودت و یکی نیش سمت چپ خودت و بالا      خوب حالا شدی چهار دندونه ...
29 مهر 1392